فرق و طوائف هزاره
(نوشتهای از ملا فیض محمد کاتب هزاره)
این قوم در افغانستان توطّن و قرار دارند، فعلاً چه در موطن و مقام خود و چه در شهر و ولایات و بین دیگر قبائل و ایلات افغان و تاجک و اوزبک از جور و ستم حکومت، نهب و غارت افغانان بادیهنشین ییلاقگزین و افزونستانی و بیرحمی اربابان و کدخدایان و سرکردگان قومی ترک منزل و مسکن نموده، روز ذلت و مغلوبیت به همسایگی به سر میبرند.
شش صد و پنجاه هزار خانه و دو میلیون و دویست و پنجاه هزار نفر و همه شیعة امامیة اثنا عشریه به جز قلیلی از هزاره شیخ علی و هزاره بهسود که اسماعیلیه و مرید و پیرو آقا خان محلات مقیم بمبئیاند، دیگران عموماً پایبند دین و محب جان نثار ائمه طاهرین و شجا[ع] و جنگجو و مهماننواز و سخایند.
و از مرارت فشار حکومت و زحمت انزجار ملت افغان روی فرار به سوی ایران دارند و دسته دسته و جوق جوق در خراسان رفته و میروند. و مملکت مملوکة افغانستان ایشان در هر یک از طول و عرض دویست و پنجاه میل و مشتمل بر گرمسیر و سرد سیر و جبال مخضّره که منابع انهار بلخ و کابل و پنجشیر و لهوگرد و ارغنداب قندهار و هیرمند و نهر هراتند، و دارای آبشارها و مرغزارها و صیدگاههای زیاد و بغایت زرخیز و غلهبیز و موجب فراوانی نعمت و وسعت ارزاق عموم اهالی افغانستان از لحوم و دسوم (گوشت و روغن و چربی) و مأکول (غذا) و مفروش است.
و در بطن و مرکز افغانستان اتفاق افتاده از طرف غرب به دولتیار و غور هرات و از جانب شرق به کابل و غزنین و اقوام اندر و ترکی و علیخیل و توخی و هوتک غلزائی و از سوی شمال به بلخ و نواح آن و بعض محال قطغن و از جهت جنوب به قندهار و توابع متصل به مضافات هرات آن محدود از چار جانب به مردم اهل سنت و جماعت که همه خونخوار ایشانند، محصور است.
و طوائف هزاره دوازده فرقه بزرگ چون دیزنگی و دیکندی و دیمیرداد و دایمیرکشه و دیمیرک هر پنج معروف به سادهسویکه و دایچوپان و جاغوری و هر یک شامل چندین فرقه بوده و اکنون به جز اندکی از دیزنگی و دیکندی و دیمیرداد و بهسود و جاغوری و معدودی از فرقههای سادهسویکه به جا مانده دچار ذلت و زحمتند و روی رفتن به ایران دارند، بقیه که مزارع و مراتع و قلاع و منازل و مساکن شان را حکومت تسلیم افغانان نموده همه در خارجه رفته به رنج و تعب امرار حیات میکنند.
و این قوم بزرگ پیشهی زراعت و گوسفند و گاو داری دارند، و زن و مرد زحمتکش و قانع و صبور و زنان ایشان برگ و نمد و گلیم ساخته و روغن زرد به اندازه تجارت تهیه کرده، بازرگانان افغان کوچی صدها خروار در پنجاب و هند و سند حمل و نقل داده به فروش میرسانند، و هم تمامت بلدان افغانستان با نواح و توابع خود با راحت و وسعت معاش میزیستند و اکنون که (دولت افغانستان) تیشه به ریشه خویش زده، هزاره را از تعصب جاهلانه مضمحل (نابود) و مستأصل(سرگردان) ساختهاند، عموم اهالی افغانستان به ضیق معاش و تنزل لحوم و دسوم و اقوات و ضعف قوه جامعه گرفتار آمده بازهم ظهیر و معاضد (همیار و همکار) حکومت حاضره (حکومت امان الله خان) هزاره هستند.